۲۱ آبان ۱۳۸۸

... كه شدم ...


 غرق که شدم، طره هاي موهاي روي پيشاني را زير روسري جا ميدهي و پکي به سيگار ميزني ، به کوهها که نگاه مي کني ،چشمهايت پر ميشود از شهد گلهاي وحشي.
 مست که شدم ، پلکها را مي بندي و آرام دود سيگار را بيرون مي دهي.
 محو که شدم ، به آسمان نگاه مي کني و چشمهايت دوباره پر مي شود از آبي دريا...



هیچ نظری موجود نیست:

واژه باز

تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...