۱۷ اسفند ۱۳۸۸

کندو



کندوی کامت را بیار/
بر کام بیمارم گذار/
تا جان فزاید کام تو/
بر جان این دلخسته ی بشکسته تار . . ./

-

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

واژه باز

تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...

  • از کجا؟
    با مقدمه يا بي مقدمه بالاخره بايد از يه جايي شروع بشه ديگه... را...
  • یه کوچولو
    جای اینکه بیام از بطری های خالی مشروب و لیوانای نیمه پر آبجو و سیگارای نیم سوخته و آهنگای جادویی Secr...
  • واژه باز
    تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...