یه طرف کابوس عشق و ، یه طرف بهت همیشه
هر چی ابره خون چکیدست ، تو چشام خلاصه میشه
هر چی ابره خون چکیدست ، تو چشام خلاصه میشه
تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر