۲ دی ۱۳۸۸

گربه های ایرانی اینجان!

نسخه ی با کیفیت و اصلی فیلم " کسی از گربه های ایرانی خبر نداره" این روزها دست به دست داره می چرخه و کپی می شه ولی با یک دقیقه صحبت اول فیلم که خود آقای کارگردان- بهمن قبادی – میکنه خیالت از بابت کپی و این حرفا راحت راحت میشه و حتی حس خوبی هم بهت دست می ده.


فیلم رو که نگاه می کنی چندین حس همزمان بهت دست میده. ملغمه ای از حسرت و آرزو و امید و خشم و ...فیلم برت می داره پرتابت می کنه وسط یه عالمه آدم دوست داشتنی و صمیمی و بدون عقده که چیز زیادی از دنیا نمی خوان جز سازشون...آدمایی که آرزوهای پیچیده ای ندارن...آدمایی که معنی زندگی رو توی یه چیز فرازمینی پیدا میکنن...همه ی اون آدما رو با اون همه احساس و هنرشون جلوت ردیف می کنه و اون وقته که اون احساس حسرته بیشتر از باقی حسها خودشو نشون می ده و پررنگتر می کنه.

وقتی فیلم تموم می شه نمیدونی باید چیکار کنی...!!ولی حتمن دوست داری سرتو از پنجره ای ، جایی بکنی بیرون و تا جایی که گلو و حنجره ات جواب میده فریاد بکشی...از ناکجای دلت حتی...



پ ن : لذت دیدن این فیلم رو نباید ، نمیشه از دست داد...می شه؟؟


۱ نظر:

کافه نشین گفت...

یعنی یه کاری کردی که بشینم امشب دانلودش کنم

واژه باز

تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...