اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
واژه باز
تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...
-
با مقدمه يا بي مقدمه بالاخره بايد از يه جايي شروع بشه ديگه... را...
-
تو را ، از چنگ هيچ عابري ، از خيال هيچ شاعري ، ندزديدم ، که تاوان آن اين همه تنهايي باشد...
۱ نظر:
من هم نتونستم.نميتونم.
نميفهمن !!!! ت اينو بفهم
ارسال یک نظر