۲۶ آبان ۱۳۸۸

No Sense



انبوهی حس‌های تخمير شده‌ی گس و غليظ...


انبوهی حس‌های تخمير شده‌ی گس و غليظ...


انبوهی حس‌های تخمير شده‌ی گس و غليظ...


انبوهی حس‌های تخمير شده‌ی گس و غليظ...


انبوهی حس‌های تخمير شده‌ی گس و غليظ...

۲ نظر:

p گفت...

there is no remedy

رسا گفت...

براي اين انبوهی حس‌های تخمير شده‌ی گس و غليظ... چي ميشه نوشت؟چه كلمه اي كاملش ميكنه يا همتاش هست؟
فقط همين:اژانبوهی حس‌های تخمير شده‌ی گس و غليظ...

واژه باز

تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...