انبوهی حسهای تخمير شدهی گس و غليظ...
انبوهی حسهای تخمير شدهی گس و غليظ...
انبوهی حسهای تخمير شدهی گس و غليظ...
انبوهی حسهای تخمير شدهی گس و غليظ...
انبوهی حسهای تخمير شدهی گس و غليظ...
تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...
۲ نظر:
there is no remedy
براي اين انبوهی حسهای تخمير شدهی گس و غليظ... چي ميشه نوشت؟چه كلمه اي كاملش ميكنه يا همتاش هست؟
فقط همين:اژانبوهی حسهای تخمير شدهی گس و غليظ...
ارسال یک نظر