۱۱ بهمن ۱۳۸۸

از کجا؟


با مقدمه يا بي مقدمه بالاخره بايد از يه جايي شروع بشه ديگه...
راستي شما مي دونيد از کجا شروع شد...
راستشو بخوايد منم نميدونم ولي فکر ميکنم از اينجا شروع شد که...
زير بارون بودم ، چشمامو بستم ، وقتي باز کردم ديگه هيچي نديدم...
اندکي مکث و  اما بعد...

۱ نظر:

کافه نشین گفت...

نمیشه گفت از اونجا شروع شده. از قبلش که چرا رفتی زیر بارون

واژه باز

تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...