۲۰ آذر ۱۳۸۸

همینجوری ، کلن


و خدا زن را آفريد ، و مرد را ، همين جوري ، کلا ً.
زن را ، که بيشتر از اينکه دوست بدارد ، دوست داشته شود. و همه ي تلاشش را کرد اما نتوانست آنطور که بايد ، دوست داشته شود.
مرد را ، تا بيشتر از آنکه دوست داشته شود ، دوست بدارد.دوست بدارد هر چه را که بايد دوست داشته شود. همه ي تلاشش را کرد اما ندانست چگونه بايد دوست بدارد.
و هَمَش همينجوري هست که ميبينيد ، همين است که هست. زور بيخود نزنيد. همين جوري ، کلاً.

۴ نظر:

کافه نشین گفت...

کلا هم همینه که هست. ولی چرا؟

بچه محل گفت...

کلن خدا از خیلی کاراش پشیمونه
بخدا

p گفت...

کلن مرسی
همین دیگه کلن

رسا گفت...

دمتان گرم.(كلي)
چه رازي را فاش كردي كلن.

واژه باز

تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...