۱۸ فروردین ۱۳۸۹

...


تو نمی دیدی ، نمی شنیدی.
تو مشغول اس ام اس دادنت بودی . . .

۲ نظر:

راوي گفت...

ميگذرم از ميان رهگذران مات
مينگرم در نگاه رهگذران كور
اينهمه اندوه در وجودم و من لال
اين همه غوغاست در كنارم و من دور...

Bahr گفت...

دیگه نیستین چرا؟

واژه باز

تو نیازمند سینه ای عضلانی و بازوانی ستبر و همرنگ مس گداخته ای که تو را در بر گیرند. از واژه های نحیف و فرتوت من کاری ساخته نیست . . . *...